ミ★ミبــــــازی روزگــــارミ★ミ | ||
|
شیـشه نــــازک احــســاس مــرا دست نــزن !
چِـنـدشم می شـود از لـــک انــــگـشت دروغ !!!
نظرات شما عزیزان: رهگذر
![]() ساعت1:24---31 تير 1394
من نمی دانم
که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست. و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست. گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. واژه ها را باید شست . واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد. چترها را باید بست. زیر باران باید رفت. فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد. با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت. دوست را، زیر باران باید دید. عشق را، زیر باران باید جست. زیر باران باید بازی کرد. زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی ، زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.
مطالبت خیلی خوبن ببخش من متنام مثل خودت خوب نیست
![]() ![]() ![]() پاسخ:مرسی گلم، ممنون از کامنتای زیبات
ﺑﺮﻭ ﻋﻘﺐ ﺑﺎﺑﺎ...!!
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻧﻘﺪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻧﻤﯿﺸﻢ! ﺗﻮ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﯼ!!!
یادت بماند
تو یادگار روزهایی هستی که نه فراموش میشوند، و نه تکرار
همانقدر كه زن را بايد فهميد ...
مرد را هم بايد درك كرد ... همانقدر كه زن "بودن" ميخواهد ... مرد هم "اطمينان" ميخواهد ... همانقدر كه بايد قربان صدقه ي روي بي آرايش زن رفت ... بايد فداي خستگي هاي مرد هم شد ... همانقدر كه بايد بي حوصلگي هاي زن را طاقت آورد ... كلافگي هاي مرد را هم بايد فهميد ... خلاصه "مرد" و "زن" ندارد .... به نقطه ي "مــا" شدن كه رسيدي ... بهترين باش برايش ... بگذار حس كند هيچكس به اندازه تو دركش نميكند ...
ولنتـــايــن نـزديـكـه !!!
پــس بايــد بگيـم سلــامـتـي اونــايـي كـه فقــط عكــسِ عشـقشـونـو دارن نــه دسـتـشـو ... هعــي خــدا : ((((
زَن جنس عجیبیــی دارد..
چِشــــــم هآیَش رآ که ببندی... دید دلش بیشتر می شود دِلش رآ که می شکنی.. بآرآن لطآفت از چشمهآیش جآری میشود..! اِنگآر خلق شده تا... روی "عشق"را کم کند پاسخ:می شه خیلی چیزها رو تغییر داد ولی نه توی آدم های دیگه. توی خودمون... ماهی به آب گفت "بی تو میمیرم" آب خواست امتحانش کنه ... بهش گفت من میرم و به حرفات فکر میکنم... رفت و چند دقیقه بعد برگشت وقتی اومد ماهی مرده بود پاسخ:دل شکسته را بند هم که بزنی ، بی فایده است ؛ هر کاری بکنی باز هم غم و غصه از ترک هایش چکه می کند ! sara
![]() ساعت2:03---1 بهمن 1393
![]() ![]() پاسخ:mer30 azizam
با تو هستم سهراب ..
تو که گفتی: گل شبدر چه کم از لاله عاشق دارد؟ راست می گویی تو ! چه تفاوت دارد قفس تنگ دلم .. خالی از کس باشد؟ یا به قول تو پر از ناکس و کرکس باشد ؟ من نه تنها چشمم .. واژه را هم شستم .. فکـــر را .. خــاطــره را .. خــواب یــک پــنــجــره را .. زیر باران بردم .. چتر ها را بستم .. من به این مردم شهر پیوستم .. من نوشتم همه حرف دلم .. آرزو کردم و گفتم که .. هـــوا .. عـــشــق .. زمــیــن .. مال من است .. ولی افسوس نشد ..! زیر باران من نه عاشق دیدم نه که حتی یک دوست !! "زیر باران من فقط خــیــس شدم" وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد… نه جایی به خاطرم تعطیل میشود… نه در اخبار حرفی زده میشود… و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود.. تنها موهای مادرم کمی سپیدتر میشود… وپدرم کمی شکسته تر… اقواممان چندروز اسوده از کار… دوستانم بعدازخاکسپاری،موقع خوردن کباب ارام ارام خنده هایشان شرو میشود… راستی عشق قدیمم را بگو… هه! او هم با خنده هایش در اغوش دیگری مرا از یاد میبرد… من فقط تنها گورکنی را خسته میکنم… و مداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید… واشک تمساح میریزد… ودر اخر…. من میمانم و گورستان سرد و تاریک… وغم همیشگیم که همراهم میماند…
گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود پاسخ: آن چه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد .
میخواهمتــــــــــــــــــــ…< br />
ولــــی… دوری… خیـــــــلی خـــــــیلی دور... نه دستم به دستانـــــــت میرسد ...نه چـــشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ .... پاسخ:اگر آن قدر ضعیف و ناتوان نبودم که برای زنده ماندن خود ناگزیر به کوشیدن باشم، هرگز نمی توانستم به چنین کارهایی دست بزنم و به موفقیت برسم.
چشم را بسته نگه دار که در تنهایی
میشود باور من که تو هم اینجایی دوری اما به فدای تو همه ی هستی من تو به اندازه این فاصله ها زیبایی موج چشمان مرا نیمه شبی مهمان کن به تماشای خیالت پری دریایی... پاسخ:مهم ترین عنصر فرمول موفقیت عبارت است از شیوه کنارآمدن با مردم.
دنیا اونقدر کوچیکه که آدم هایی رو که
ازشون متنفری هر روز می بینی.... ولی اونقدر بزرگه که اونی رو که دلتتتتت میخواد رو هیچوقت نمی بینی... پاسخ:مردان بزرگ تنها محصول ذهن خود را به دست مي دهند.
بــِــه بــَــعـــضـــیــام بــــاسـ بــِــگـــَــم:
اُون مــُــوقــِــع کــــه مـا نــاب بـودیـم تــو سـَـواره تـــاب بـــودی... پاسخ:درک کردن بسیار عمیق تر از شناختن است. افراد زیادی وجود دارند که ما را میشناسند اما تنها تعداد معدودی ما را درک میکنند...
✘✘✘ بــه【 بــعضـــیــام】بـاســـ گفـتـــ
دِ آخــــه رو↯ مـــخ مــ♛ــن نــوشـــتــه . . . تــ…….ـــردمـــــ……..ـــیــ
سکوت همیشه معنی سکوت را ندارد ، گاهی سکوت یعنی :
س : ساعت های ک : کسری و : وجود ت : تو ! پاسخ:اگر آغاز زندگی ات ، با شادی و روز همراه بود ، در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر آغازش رنج و سیاهی بود از امید در خود چراغی بیافروز ، که پگاه خوشبختی نزدیک است .
خیلیا اومدن و گفتن برادره منن
ولی دیدم که خنجر به دست برابره منن هـــــــheــــه
غــــــــــــــــــــــصه مراکــــــــــــــــــــــــــ ــشت...!!!
وقتی دیــــــــــــــــــــــدم ، دست به سینه ایستاده ای !!! من تمام راه را برای آغـــــــــــــــــوشت دویــــــــــــده بودم ... ! پاسخ:اگر همه باران های دنیا را جمع کنی باز هم نمیتوانی آثار ریا را از این شهر پاک کنی
مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ... زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے : خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!! پس چه شد ... پاسخ:خدا تنها پادشاه بی نیازیست که ما را بی نهایت دوست دارد و ما عجیب بی محلی میکنیم...!
آرامشــی می خواهم...
خلوتــی می خواهم... تــو باشی و من در کنار هـــــم … تو … سکوت کنــی… و مــن گوش کنم ..! پاسخ:یادتان باشد..! اثر انگشت شما از زندگی که به آن دست میزنید پاک نمیشود
خورشید بتابد یا نتابد،
ماه باشد یا نباشد، شب و روز من یکی شده ، فرقی ندارد برایم ، همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ، به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم! پاسخ:و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم ...
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕـــﺮ …
ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕــــﺮ … و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ! پاسخ:من نمیتوانم به ساز همه برقصم برای همین است همه میگویند آدم بدیست.. مهم منم حرف مردم مال مردم است..!
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨــــﺪ:
ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ… ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ: ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ… ﮐــــــﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧــــﻮ، ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد… پاسخ:باید به این باور رسید که خوشبختی هم مانند مرگ حق هر انسانیست..
گـاهـی وقـتـی دلـم …
فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت … رو مـیـخـواد که زُل بـزنـی بـهـم … و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . . انقدر دوست دارم ک بعضی وقتا یادم میره ک دوستم ندارری ! پاسخ:چه کلمه مظلومی است..! قسمت تمام نامردی ها را گردن میگیرد سهیلا
![]() ساعت15:49---9 دی 1393
هی لعنتی
اون طوریم که تو فکر می کنی نیست! شاید عاشقت بودم روزی… ولی ببین بی تو هم زنده ام… زندگی می کنم… فقط گاهی در این میان یادت زهر می کند به کامم زندگی را… همین! پاسخ:دوست خوب دوستی است که رازهای زمان دوستی را در وقت دشمنی فاش نکند
یروز غروب تو کوچه ها بارون میومد …
چیک چیک صدای گریه ی ناودون میومد … بارون دونه دونه از هر سو روون بود … مرغ خسته اون شب کنج آشیون بود … هنوز اون روز فراموشم نمیشه … که بادست قشنگت روی شیشه … کشیدی عکس قلبی و نوشتی … واسه امروز و فردا و همیشه … پاسخ:با تو قدم زدن را آنقدر دوست دارم... که به جای خانه برایمان جاده میسازم...!
دسـت بـه “صورتـم” نـزن !
می تـرسم بیـفتـد نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم ! و بعــد سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد و بـاز من بمانم و تنهــــــایی …!!! پاسخ:حکایته عاشقانه من کوتاست... من عاشق او بودم و..! او عاشق او...
what is your name?
![]() ![]() پاسخ:DUYĞU=احساس
بشکن دل بی نوای ما را ای عشق .......... این ساز شکسته اش خوش اهنگ تر است...
من می بافم!
تو می بافی! من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم! تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی ... پاسخ:عالییییی
این روزها...بیشتر از قبل ،حال همه را می پُرسم...
ســنــگ صــــبــــور غم هایشان می شوم... اشک های ماسیده روی گونه هایشان را پاک می کنم اما...یک نفر پیدا نمی شود که دست زیر چانه ام بگذارد... سرم را بالا بیاورد و بگوید: حالا تـــــــو برایم بگو...!!! پاسخ:زجر کشیده ! تو آنگاه به کمال رسیده ای که بیداری در سخن گفتنت جلوه کند
گآهیــ اَز دوستــ ـدآشتَنــ هآیَمـ اِحسآسـ ِ" پَروآز "میکُنمـ …
گآهیــ اَز دلتَنگیهآیمـ احسآس ِ "مــُچالِگیـــ" … گآهیــ اَز اِنسـآنــ بـودَنمـ اِحسـآس ِ "خَستِگیــــ" … ـهَر لَحظهـ "احسآسیـــ "… وَ حتیــ گآهیـــ "پارادوکس" ِ اینها با یکدیگر یِکـ لَحظـهـ "خَندهـ" یِکـ لَحظهـ "اَشکـــ" یِکــ لَحظِهـ حِسـ ِ" تَنهــآییــ مَحضـــــ" "چِقَـــدر سَختــ اَستـــ اِنســآنـ بودن"
فــرامــوش ڪــردنـتـــ بــرایـم مـثـل "آبـــ خــوردن" استــ …
از همــان آبـهـایـے "خــفــه ات میــکنـد …" از همان هایے ڪــه بــایــد ساعـت هـا" سـرفـه ڪـنـے …" از همــان هـایـے ڪــه بـی اختیــار "اشـڪــهایـت را جـاری میـڪــند.. ." پاسخ:هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند .
✘جَـو نـَده بـِـﮧ مـَـنْ مَـگــﮧ نِـمـیدونـے تــْـورو
❌خـَطـ زَدِه دِلــْ ـَم...! ✘اِیــنــو چـَنـد دَفِــعــﮧ بـِگــم...!!!!! mar♥jan
![]() ساعت23:30---7 دی 1393
هوا هر چقدر هم زمستان باشد ، مهم نیست
تو زیر لباس هایت ، تابستان داری . . . پاسخ: کسانی که مردم آنها را اهل اخلاق می دانند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند.
بس کن ساعت ....
دیگرخسته شدم اره من کم آوردم خودم میدونم نیست آنقدر با صدایت نبودنش را به رخم نکش..... پاسخ: اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود
وای چه متن خوشملی بود آجی حال کردم بخدا
![]() ![]() ![]() پاسخ: فدات گلم مرسی
واقعیت این است که هر کسی آزرده ات خواهد کرد ؛ فقط باید کسانی را پیدا کنی که ارزشِ تحمل رنج را داشته باشند !
“باب مارلی” پاسخ:هر اخلاق و دستور اخلاقی طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می کند.
تو مخاطب نبودی که خاص شوی
خاص بودی که مخاطب شدی … پاسخ:کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است.
آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم
می نمیخواهم بیا ساقی تماشایت کنم بی قرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم . . . پاسخ: زیبا بود
اگر در جریان رودخانه صبرت ضعیف باشد ، هر تکه چوبی ، مانع عظیمی
بر سر راهت خواهد شد . . . پاسخ:لایک
سلام آبجي -ممنون از كامنتاي زيباتون
شاد و سلامت باشين ![]() پاسخ:سلام داداشی ،ممنون همچنین
ماهيان از تلاطم دريا به خدا شکايت بردند
و چون دريا آرام شدخود را اسير تور صيادان ديدند تلاطم هاي زندگي حکمتي از خداوند است پس از خدا بخواهيم دلمان آرام باشد نه درياي دور و برمان پاسخ:عالیس داداشی
تاحالا به این دقت کردین که صدای سیفون هم میتونه شادی بخش باشه
. . . . . . . . وقتی پشت در توالت منتظری طرف بیاد بیرون ![]() پاسخ:ممنون از حضورتون
کــاش نــجـــابتــم را بـهـــانــه ی رفــــتنت نــمیکـــردی!
تـــا بــا دیـــدن هــــر هـــــرزه ای بـــه خـــودم نـگـــــویـم.. "اگـــر مـــثل ایــن بـــودم نــمـیـرفـــت"..
بـاید بخندی ؛
با صــدای بــلـند ؛ تا کـَـر بشه آســمـان و زمین... و فـریــاد بــزنی : آ آ آ آ آ ها ا ا ا ا ی دنیــا ا ا ا ا ا ا… نامَردم اگه با این صـدایِ خنده نرقصـــونمــت … به سلامتی همه آدمایی که توی دریای مردونگی غرق میشن ولی از روی پل نامردی رد نمیشن.
ﺧــٌــﺪﺍﯾــــــﺍ !
ﺁﻏﻮﺷـَــﺕ ﺭﺍ ﺍِﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺪَﻫـــــﯽ ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ! ﭼﯿــــﺰﯼ ﻧـَــﺪﺍﺭﻡ .. ﺍﻣـــﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﻔﺘﻦ ِ ﺣﺮﻓﻬـــــﺎﯼ ﺗﻮ ؛ ﮔﻮﺵ ﺑﺴﯿــــــﺎﺭ . . . ﻣﯽ ﺷـَــﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻐـــﺾ ﻛﻨــَــﻡ ؟ ﺗﻮ ﺑﮕـــﻮﯾﯽ : ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷــَــﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕــــﻮﻧــﻩ ﺑﻐﺾ ﻛﻨــــﯽ . . . ؟ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣـَــﻥ ﺑﮕﻮﯾـــَــﻡ " ﺧـﺪﺍﯾـــــﺎ " ﺗﻮ ﺑﮕـــﻮﯾﯽ : ﺟﺎﻥ ِ ﺩﻟـــﻡ . . . ! ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﺑﯿـــﺎﯾﯽ ؟ ﺗﻤﻨــــﺎ ﻣﯿﻜﻨـــَـﻢ [ شنبه 6 دی 1393برچسب:لکه ی انگشت دروغ , ] [ 20:0 ] [ DUYĞU ]
|
|
[ : بازی روزگار ] [ ] |